گناه ورزیدنگُناه وَرزیدَن گناه کردن، مرتکب گناه شدنگناه کردن، مرتکب گناه شدن تصویر گناه ورزیدن فرهنگ فارسی عمید
گناه ورزیدن مرتکب گناه شدن ارتکاب جرمی کردن خطا کردن بزه کردنمرتکب گناه شدن ارتکاب جرمی کردن خطا کردن بزه کردن تصویر گناه ورزیدن فرهنگ لغت هوشیار